سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برای نمازگزار، محبّت فرشتگان و هدایت و ایمان و نور معرفت است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
بیستجان لنجان
 
شهرزاینده رود
جغرافیا

 

در مرکز شهرستان و در فاصله 7 کیلومتری شهر زرین شهر و در حاشیه راه ارتباطی اصفهان به شهرکرد از یکپارچگی پنج روستای بزرگ بیستجان، باباشیخعلی، کله مسلمان ، کله مسیح و بهجت آباد در سال 1379 شهری بنا گذارده شد که با نام زاینده رود هشتمین و جوان ترین شهرهای شهرستان لنجان بشمار می آید.

این شهر از شمال به جاده ارتباطی اصفهان – شهرکرد و اراضی متعلق به کارخانه ذوب آهن و تصفیه خانه باباشیخعلی ، از جنوب به رودخانه زاینده رود و اراضی متعلق به شهر سده لنجان، از شرق به شهرک واحد و اراضی غربی آن و از غرب به پل کله و روستای نوگوران محدود می باشد.

 

 قدمت شهر

 

قدمت حیات اجتماعی در منطقه ای که اینک زاینده رود خوانده می شود مربوط به حدود 1000 هجری و عصر سلطنت شاه عباس صفوی دانسته می شود. پادشاه مذکور که سودای احیای عظمت سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی کشور را داشت تلاش گسترده ای را برای رواج دوباره مبادلات بازرگانی و رونق راه های ارتباطی کشور آغاز نمود . این روند در منطقه لنجان با نوسازی راه ارتباطی اصفهان به جنوب کشور و سرزمین بختیاری تحقق یافت و پادشاه مذکور با احداث پل قلعه ( پل کله ) و تغییر مسیر راه ارتباطی کهنسالی که از سده لنجان و ورنامخواست می گذشت برای ایجاد تسهیلات بیشتر و کاهش مسافت راه جدیدی را در حاشیه شمالی زاینده رود بنا گذارد که با عبور از گردنه گاو پیسه به اصفهان می رسد. بنا به ابتکار شاه عباس گروههای اجتماعی مختلفی را که عمدتاً از قبایل شورشی شکست خورده و گروههای مهاجر ارمنی بودند به منطقه لنجانئ کوچانده و در بخشهای مختلفی از جمله زرین شهر ، بیستجان، کله مسیح، کله مسلمان و ... اسکان دادند.

تعدادی از این گروهها که از جوامع تبعیدی همچون ازبکها و ... و نیز مهاجران ارمنی بودند با سکونت در حاشیه رودخانه و در منطقه کنونی زاینده رود روستاهای متعددی را به صورت قلعه های مستحکم بنا گذاردند که اینک با نامهای بیستجان ، بابا شیخعلی ، کله مسیح و کله مسلمان شهرت یافته اند. یکی از این روستاها بنام بیستجان که وجه تسمیه آن مبین قدمتی معادل پیش از اسلام می باشد تا یک سده پیش از هویت کاروانسرایی بزرگ و مجهز برخوردار بود. گزارش خانم « الیزابت مکین روز » از سفر خویش به سرزمین بختیاری که در کتابی بنام « با من به سرزمین بختیاری بیایید » آورده شده نشانگر آنست که بیستجان تا اواخر عصر قاجاریه در کنار پل وردگان « فلاورجان » و قلعه رخ « قهفرخ » به عنوان یکی از سه بارانداز و اطراق گاه مجهز و پر رونق در مسیر راه اصفهان به چهارمحال از اهمیتی قابل توجه برخوردار بوده است.

 

منطقه زاینده رود بواسطه مشروب شدن از رودخانه زاینده رود و وجود اراضی بسیار حاصلخیز در حاشیه رودخانه از امکانات لازم در رواج کشاورزی برخوردار است لیکن محدودیت و خرد بودن اراضی مذکور در کنار رواج شیوه تولید سنتی بویژه در مورد برنج موجب کاهش در تولید کشاورزی و عدم امکان توسعه و اشتغال زایی آن گردیده است و همین امر باعث شده که اقتصاد کشاورزی این منطقه که متکی برکشت برنج می باشد و از قدیم ترین دوران اقتصاد غالب و رایج منطقه محسوب می شد جایگاه گذشته خود را از دست داده و پس از صنعت و خدمات به سومین اقتصاد رایج منطقه مبدل گردد.

 

صنعت در این منطقه از دهه چهل با اشتغال بخش قابل توجهی از نیروی کار محلات پنج گانه شهر در کارخانه ذوب آهن به اقتصاد غالب منطقه مبدل شده است، برپایی مراکز صنعتی مولد و اشتغال زا همچون تصفیه خانه باباشیخعلی و کارخانجات مستقر در منطقه صنعتی فولاد موجب اشتغال بیشتر نیروی کار و تقویت بیش از پیش صنعت شده است.رواج صنعت در منطقه نیز خود موجب گرایش قابل توجی از جمعیت فعال منطقه به مشاغل خدماتی مرتبط با مراکز صنعتی بویژه حمل و نقل کالا و تحکیم موقعیت بخش خدمات به عنوان اقتصاد دوم رایج در منطقه شده است و این درحالی است که در چند دهه گذشته اقتصاد کشاورزی در پی کاهش زمین های تحت کشت و تغییر کاربری آنها ، عدم صرفه اقتصادی به نسبت مشاغل دیگر، بی ثباتی و آلودگی محیط زیست ناشی از فعالیت مراکز صنعتی و ... جذابیت خود را از دست داده و کمتر قادر به جذب نیروی انسانی فعال و نیز تأمین هزینه زندگی شاغلان در این بخش می باشد.

 

 جمعیت

 

بخش قابل توجهی از جمعیت شهر زاینده رود را نیروی جوان تشکیل داده است و این درحالی است که این شهر از هیچیک از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی مرتبط با حداقل نیازهای جامعه شهری برخوردار نیست، بر اساس گزارشات موجود به ازای این جمعیت تنها یک کتابخانه با سطح نازل امکانات و یک زمین خاکی نامساعد جهت پرکردن اوقات فراغت نیروی منطقه موجود می باشد و حتی جوانان منطقه در ادامه تحصیلات متوسطه آموزش فنون به شهرهای دیگر بویژه زرین شهر متکی می باشند.

 

شرایط آب و هوایی مساعد و سرسبزی شهر زاینده رود خصوصا دره حاصلخیز حاشیه زاینده رود از نظر مراکز طبیعی جذاب موقعیت مناسبی را برای جذب مسافر وایجاد زمینه های اشتغال ودر آمد برای مردم این منطقه فراهم آورده است که متاسفانه بنا به غفلت مسئولین از این فرصت مطلوب بهرهای حاصل مردم منطقه نمی شود .دریاچه قایقرانی وابسته به کارخانه ذوب اهن درشرق شهر و منطقه سرسبز حسین آباد در شمال دریاچه امکانات مناسبی رابرای طرحهای فضای سبز و احداث مراکز استقرار مسافر (ویلا سازی )ایجاد نموده اند که در صورت توجه وبرنامه ریزی بهینه ووجود منابع مالی کافی می توانند به یکی از مناطق تفریحی ومراکز جلب مسافر در استان اصفهان مبدل گردند .

 

مجموعه این شرایط و نیز امکانات طبیعی موجود در شهر زاینده رود این امید واری را پدید آورده که در صورت توجه بیشتر مسئولین منطقه واراده عمومی آنان بتوان با اجرای طرح های مذکور زمینه های اشتغال و در امد مناسبی را برای بخش قابل توجهی از جمعیت بیکار منطقه فراهم آورد ؛

منبع:سایت شهرستان الکترونیکی لنجانhttp://www.lenjan.ir


کلمات کلیدی: زاینده رود-بیستجان

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 87/11/29:: 8:15 عصر     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ